تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !
تازهتر کن داغ ما را، شعله زد جانم خدا
با تو هرگز برنگردد عهد و پیمانم
من زنده ام ای وطن در پناه تو
سر چه باشد بر تن، جان چه باشد بر کف، تا سپارم در راه تو
ماند در دلم داغی از فریاد تو
شد وقت دلتنگیها با یاد تو
من زنده ام ای وطن در پناه تو
سر چه باشد بر تن، جان چه باشد بر کف، تا سپارم در راه تو
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |