چو بوده است و بوَدزنده جان ایرانی
نمرده است و نمیرد، زبان ایرانی
زبان،نشانه ی آن جان جاودان باشد
دلا،زدست مده،این نشان ایرانی
به جای پارسی از آن سرودم ایرانی
که نیست چند زبان در میان ایرانی
چه فارسی و چه رشتی چه کردی و چه لری
یکیست نام و زبان و روان ایرانی
به روزگار کهن هم اگر شنیدستی
که بود چند زبان در جهان ایرانی
نبود آن همه جز چند شاخه ی نزدیک
ز یک درخت و زیک بوستان ایرانی
زبان پهلوی و زندی و اوستایی
زبان پارسی باستانِِ ایرانی
برادر هم و فرزند مادری کهن اند
همه برون شده اند از دهانِ ایرانی
کنون که دور شد آن ابرهای رنگارنگ
یکی پس از دگر از آسمانٍ ایرانی
زدوده است همه زنگهای کهنه و نو
ز جان زنده دل و مهربان ایرانی
بر آن سریم که هرگونه گرد چند دلی
سروه آید از این داستان ایرانی
به جای پارسی آرند نام ایرانی
به نام پارس نخوانند از آن ایرانی
که پارس نیست مگر گوشه ای ز میهن ما
بزرگتر بود این خانمان ایرانی
چو نام کشور که پارس نیست ایران است
زبان ماست از آن رو زبان ایرانی
ز ایزد در نشنوی بهتر از زبان نبود
نشان مردم هم آرمان ایرانی
کاظم رجوی
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |