میل به عظمت گذشته ایران در دوره های گوناگونی از تاریخ، همواره مورد توجه حاکمان بوده است. پس از سلسله سلوکیان، پس از حمله اعراب، پس از حمله مغول و... معمولا میل به گذشته باشکوه ایران، دستاویزی برای مدعیان کسب حکومت بوده است تا از طریق این شعار جذاب و تاریخی، حس ملیت گرایی را در مردم بیدار و همراه سازد. طرح آرزوهای بلند بازگشت عظمت ایران به سبک ایران باستان را پدیده باستان گرایی مینامند (بجز در ادبیات).
بررسی تاریخی موید این حقیقت تلخ است که باستان گرایی به معنای بازگشت مجد و عظمت ایران جز در جزییات و ظواهر آنهم بصورت گذرا در برخی از برهه های تاریخی تحقق نیافته است. شعارزدگی در این زمینه بر سایر جنبه های موثر غلبه داشته است. شعار من آنم که رستم بود پهلوان نتوانسته و نمیتواند از انسانی لاغر اندام و تنبل، پهلوانی با منش و روش جوانمردی بسازد. واگویه صدباره یک گزاره زیبا و مقدس، دلیل موجهی برای تحقق آن نبوده و نیست. پردازش های داستانی از گذشته باستانی ایران و اقداماتی همانند ثبت آثار ملی و موزه گرایی کمترین کار مرتبط با باستان گرایی است. تاریخ ایران باستان، دارای ظرفیت بی پایان گفتمان اجتماعی است و میتواند در راستای حل مشکلات زندگی انسان ایرانی بکار گرفته شود. مهم ترین دستاورد ایران باستان، وجود اندیشه جهان شمول و تاثیرگذاری بر پیدایش و گسترش دانش و فناوری در جهان است. باستان گرایی، گفتمان اجتماعی ایرانیان است که از طریق تبارشناسی و دیرینه شناسی ایران و ایرانیان ظرفیت های بی نظیر خود را بکار میگیرد.
تا کنون از ظرفیت های گفتمانی باستان گرایی ایرانی برای حل مشکلات زندگی انسان ایرانی و پس از آن انسان جهانی، استفاده نشده است. بویژه که باید به این اصل اساسی توجه داشت که متغیرهای اصلی، فرعی و ضمنی مرتبط با باستان گرایی در زبان و با زبان خود را محقق میسازد. سازوکارهای علمی ایرانیان تا امروز فعالیت مشخصی در این خصوص نداشته است. از این روست که ایران و ایرانی نتوانسته و نمیتواند از گذشته با شیوه خود برای حل مشکلات امروزش بهره ببرد.
تجربه تاریخی ایران نشانگر این واقعیت ناگوار است که استفاده از گفتمان باستان گرایی ایرانی، با حسرت و آه، قصه گویی و رویدادهای روایی همایشی و نمایشی قابل تحقق نیست. این مهم باید از طریق مبانی حکمت خسروانی در چرخه تمدنی دانش، فناوری و کالاخدمت مورد نیاز برای حل مشکلات انسان معاصر ایرانی نقش موثر ایفا کند که این کار بزرگ با دستاوردهای تبلیغاتی و محصولات رسانه ای به هیچ عنوان قابل دست یابی نیست. آموزه های مبتنی بر سنت های رایج تقلیل گرایی، نقش مهمی در ناکارآمدسازی مفاهیم مرتبط با باستان گرایی فعال داشته است و تا امروز بصورت مستقیم و غیرمستقیم از مدلسازی آن در قالب یک گفتمان فراگیر اجتماعی جلوگیری کرده است.
تفکر جهان شمول ایرانیان باستان، هم اکنون توانایی حل مشکلات ریز و درشت مردم ایران را ندارد زیرا از ایران باستان چیزی جز رجزخوانی و ناله کردن از گذشته از دست رفته چیزی باقی نمانده است.
اصولا زبان ها هستند که با دیرینه شناسی و تبارشناسی موضوعات مرتبط مشکلات زندگی انسان معاصر میتوانند گفتمان اجتماعی مورد نیاز را تامین کنند. باستان گرایی ایرانی و ایرانیان تا تحقق کامل خود نیازمند تلاش های علمی و عملی فراوانی است که عبور از تقلیل گرایی مقدمه آن است.
دستور زبان پدیدارشناسی افتخار دارد که با عبور از روش های رایج تقلیل گرایی، به نظریه پردازی پیرامون نحوه بکارگیری دستاوردهای ایران باستان در راستای حل مشکلات انسان ایرانی پرداخته است.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |